2023/01/02
سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: ترجمه فارسی کتاب «چین چگونه از شوکدرمانی گریخت؟» که اخیرا منتشر شده، تصویری ایجاد میکند که بر اساس آن گویی ایران در الگوبرداری از مدل چینی توسعه دچار خطای فاحش تحلیلی شده است و برخلاف تبلیغات رایج، این کشور نه به دلیل تن دادن به الگوهای رادیکال بازارگرایی، که اتفاقا به دلیل کنترل منطقی بازار و پرهیز از «شوک درمانی» توانسته برای چند دهه متوالی رشد اقتصادی دو رقمی خود را حفظ کند.
این کتاب که جزء جدیدترین یافتههای علم اقتصاد درباره سیاستگذاری توسعه در چین است و توسط استادیار جوان دانشگاه ماساچوست به رشته تحریر درآمده، روی دو تجربه این کشور در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۸ متمرکز شده است؛ در این دو مقطع، تقریبا تمام نشانهها دال بر این بود که رهبران حزب کمونیست چین قانع شدهاند که اصلاحات اقتصادی را با نسخه بانک جهانی آغاز کنند و با واردکردن شوک قیمتی به برخی از کالاها، اصلاحات مد نظر را پی بگیرند اما در نهایت تسلیم نظرات کارشناسانی میشوند که معایب شوکدرمانی را بیش از مزایای آن میدانستند.
ایزابلا ماریا وبر، نویسنده کتاب، مدعی است این پرهیز از شوکدرمانی در سرنوشت توسعه چین بسیار موثر بوده و موفقیت آن را تضمین کرده است.
اهمیت این بحث برای ایران از آن روست که از پایان جنگ تحمیلی تا امروز، میان نخبگان کشور بر سر مدل مطلوب توسعه اختلاف نظر وجود داشته است. اگر در ایام تصویب برنامه اول توسعه در مجلس سوم، رئیسجمهور وقت وعده تبدیل کشور به «ژاپن اسلامی» را میداد، با آشکار شدن صعب بودن مسیر توسعه و رقمخوردن نتایج معکوس از اجرای بستههای سیاستی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، الگوهایی نظیر کره جنوبی و مالزی هم برای توسعه ایران مطرح شدند و این تقلیلگرایی، تا مثالزدن از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به عنوان مدلهای مطلوب توسعه ادامه یافت! تلاش برای یافتن یک الگو و کپیبرداری از آن در شرایطی طرح میشد که در ادبیات موضوع، تقریبا این اجماع در میان همه صاحبنظران به وجود آمده بود که توسعه پایدار و همهجانبه برای هر کشور، تنها یک نسخه درونزا با اجماع حداکثری دارد و نمیتوان توسعه را از روی دست دیگران کپی کرد.
وقتی برنامه اول توسعه با تاثیرپذیری آشکار از بسته سیاستی تعدیل اقتصادی نتایج ناگوار خود را آشکار کرد، دستاندرکاران اجرای برنامه تصور کردند مشکل نه از خود سیاستها که از نحوه اجرای آن بوده است و بنابراین با تغییر نام و بسیج همه امکانات کشور، میتوان با سیاست تعدیل ساختاری به توسعه رسید اما هر چه جلوتر آمدیم، فاصله عملکرد برنامههای توسعه با انتظاراتی که در بدو تصویب آن فهرست میشد، بیشتر و بیشتر میشد. این فاصله زیاد، عدهای را به این نتیجه رساند که مدلهای انتخابی مشکل دارد و چون مبانی برنامه (با تاکید بر برنامه چهارم که در دوره اصلاحات نوشته و اجرا شده بود) غربیست، شکست خوردهایم. پیشنهاد بدیل آن بود که از الگوی چینی توسعه پیروی کنیم.
در منطق هواداران این الگو توسعه یعنی یک دولت اقتدارگرا که از منظر داخلی بر احزاب، مطبوعات و جامعه مدنی، کنترل حداکثری اعمال میکند و از منظر خارجی با غرب و به ویژه آمریکا علنا مخالفت میکند و در ضمن اقتصاد سامانیافتهای هم دارد؛ درست مشابه جمهوری خلق چین. به موازات جا افتادن چین به عنوان الگوی مطلوب توسعه برای برخی از تصمیمگیران کشور، تبلیغات گستردهای هم به راه افتاد که موفقیت این کشور را ناشی از عمل به الگوهای بازار میدانست؛ چینیها وقتی موفق شدند که «یارانهها» را قطع کردند، از «سرکوب نرخها» دست برداشتند و اقتصاد را به دست «سازوکارهای بازار» سپردند.
بنابراین عجیب نیست که دولتهایی با خاستگاههای فرهنگی و گرایشهای سیاسی متفاوت و گاه متضاد در ایران عصر جمهوری، جملگی با نسخه شوکدرمانی به مصاف مسائل کشور رفتهاند. نسخهای که با سادهسازی مسائل پیچیده، دمدستترین و پیشپا افتادهترین راهحلها را پیشنهاد میکند: قیمت را که بالا ببرید، الگوی مصرف اصلاح میشود، دولت پول کافی برای بهبود زیرساختهای کشور در اختیار خواهید داشت و بازارها هم به تعادل میرسد.
کتاب «چین چگونه از شوکدرمانی گریخت» ذیل عنوان فرعی «بحث اصلاحات بازاری» نشان میدهد چگونه چینیها در ادوار مختلف تاریخ خود از بیثباتکردن قیمتها و ایجاد نااطمینانی در مردم و فعالان اقتصادی خودداری کرده و این به یک خردهفرهنگ در چین بدل شده است. نویسنده کتاب برای استفاده از ذخیره دانش توسعه به مدل چینی، علاوه بر کاویدن عمیق فرهنگ کنفسیوسی، زبان چینی را هم تا حد تسلط آموخته تا بهتر بتواند مسیر سرمایهداری غیرلیبرالی این کشور را برای مخاطب ترسیم کند. در تصویری که او ارائه میدهد رهبران چین برای مسائل و گوناگون بزرگترین و یکی از فقیرترین جمعیتهای دنیا هیچگاه به اولین و سادهترین پاسخ قانع نمیشدهاند و انرژی زیادی را صرف یادگیری، استفاده از تجربههای جهانی، بومیسازی راهکارها، دقت بر اجرا و پایش سختگیرانه نتایج حاصله کردهاند.
هیات حاکمه چین با همین دقتها در دهه ۱۹۸۰ دیگر به این بلوغ رسیده بود که «بیثباتی قیمتها نمیگذارد تا مردم به سازگاری دست یابند و واکنشهای کارگران و کشاورزان را برمیانگیزد که تاثیرات بدی بر نتایج تولید دارد.» (۲۸۴)
در انتهای این دهه، آنان اذعان میکردند که تاثیر بازی با نرخ مایو و مینیژوپ بر اقتصاد، همردیف تاثیر تغییر در نرخ سیمان و فولاد نیست و بیثباتی در نرخهای کلیدی به «انفجار بزرگ» ختم میشود. (۳۸۹)
نکته مهم بعدی که در این کتاب خودنمایی میکند، پرهیز نظام تدبیر چین از اصلاحات موضعی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد وقتی اصلاح قیمتها در بازار یک گروه کالا در دستور کار قرار میگرفت، به شکل متناسب برنامههایی برای بازار ارز، بازار پول و نرخ بهره و بازار کار و نظام دستمزد هم به اجرا درمیآمد تا اصلاحات نتیجهبخش باشد.
کتاب چین چگونه از شوکدرمانی گریخت ضمن ارائه تصویری متفاوت و البته نزدیک به حقیقت از معجزه اژدهای آسیا، نشان میدهد ایران حتی در الگوبرداری از مدل چینی توسعه هم به راه خطا رفته است. این کتاب را فرزانه چهاربند ترجمه و نشر نهادگرا با مقدمهای از فرشاد مومنی منتشر کرده است.