تجلی اقتصاد مقاومتی در اندیشه های شهید بهشتی- بخش دوم صحبت های دکتر فرشاد مومنی در نشست اقتصاد سیاسی حمایت از تولید ملی

2018/04/29

دربخش اول گزارش این نشست خواندیم که فرشاد مومنی، اقتصاددان گفت: در چارچوب دانش توسعه وقتی راجع به تولید صحبت می‌شود، منظور تولیدی است که بر مبنای تکنولوژی و دانش صورت می‌گیرد. چون فقط این نوع تولید است که متضمن برون رفت از فقر است و زمانی که بحث از حمایت از تولید ملی می‌شود، انگار مخاطب عامه مردم هستند. این یک اشتباه راهبردی است و در یک چارچوب توسعه‌گرا، مخاطب حمایت باید در درجه اول دولت توسعه‌گرا و بعد تولیدکننده‌ها باشد و در نهایت نوبت به مردم می‌رسد.

مومنی در ادامه این نشست،افزود: زمانی که ما از انسان‌های منفرد صحبت می‌کنیم از نظر روش شناختی داریم از سطح خرد صحبت می‌کنیم؛ در سطح خرد وقتی گفته می‌شود مردم کالاهای کم کیفیت‌تر و گران‌تر مصرف کنند به نوعی دعوت کردن آنها به غیرعقلایی رفتار کردن است که نوعی نقض غرض است. این مسوولیت دولت است که باید آرایش نهادی را به گونه‌یی ترتیب دهد که واحدهای خرد با رفتارهای عقلانی ترجیح دهند محصولات داخلی را مصرف کنند.

وی گفت: در این زمینه می‌توان یک مثال درباره موضوع «لامپ اضافی خاموش » زد که برای کاهش مصرف حامل‌های انرژی تبلیغ می‌شد. طی دو دهه گذشته تقریبا روزانه معادل یک‌میلیون بشکه نفت خام در فرآیندهای انتقال و توزیع حامل‌های انرژی اتلاف منابع داشته‌ایم. همه خانوارها اگر تمام تلاش خود را در راستای مصرف ولنگار و بالا انجام دهند باز هم به اندازه بی‌کفایتی عرضه‌کننده انحصاری و ناکارآمد حامل‌های انرژی نمی‌توانند اتلاف انرژی کنند.

مومنی افزود: بنابراین درست است که گفته می‌شود باید سازه‌های ذهنی مردم را برای اهداف توسعه‌گرا آماده کرد اما در این زمینه باید در نظر داشته باشیم که اولا آنها هدفشان در ماجرای دستکاری قیمت‌های کلیدی هیچ نسبتی با توسعه نداشت بلکه در تضاد کامل با این امر بود، چراکه با تشدید نابرابری‌های ناموجه و تشویق ناکارآمدی‌های تولیدکننده انحصاری همراه بود و ثانیا این موضوع تمام مسائل و احساس گناه‌ها را به مردم معطوف می‌کردند، در حالی که خود مردم قربانی اولیه این ساختار بودند.

مومنی در این خصوص نتیجه گرفت: باید در زمینه مفهوم حمایت از منظر سطح توسعه هم بحث‌های جدی صورت گیرد. با کمال تاسف به اعتبار اقتضائات جامعه‌یی که در آن اندیشه توسعه در غربت است و سلطه غیرمتعارف کوته‌نگری و بی‌اعتنایی به دستاوردهای علمی در فرآیندهای تصمیم‌گیری و توزیع منابع وجود دارد، حمایت را در چارچوب تعرفه تعریف می‌کنند.

مومنی با بیان اینکه در دانش توسعه گفته می‌شود که دو نوع حمایت اسمی و حقیقی داریم، گفت: فلسفه حمایت از نوع اول فقط برای آزاد کردن زمان برای جبران پس‌افتادگی‌های تولید صنعتی مدرن است.

مومنی با بیان اینکه در کشورهای در حال توسعه بخصوص از نوع رانتی معمولا دولت‌ها نسبت به حمایت‌های اسمی رغبت نشان می‌دهند چون برای آنها امکان درآمد کسب می‌کند، افزود: این دولت‌ها دوست دارند که تعرفه‌ها را بالا ببرند نه با هدف حمایت واقعی از تولید ملی، بلکه تنها به دلیل عادت کردن به مفت و بی‌زحمت درآمد کسب کردن. به گفته این استاد دانشگاه یک مثال روشن در این خصوص شوک درمانی‌هایی است که با توهم کسب درآمد عملا کشور را با افزایش هزینه دولت، افزایش فساد و ناکارآمدی و ایجاد ضدانگیزش برای نیروهای تولیدی همراه کرد.

مومنی با بیان اینکه متاسفانه در بحث پایه نظریه توسعه گرفتاری‌های بزرگی داریم، گفت: در چارچوب مناسبات رانتی به اعتبار اینکه علم در فرایندهای تخصصی فصل الخطاب نیست، فهم نظریه توسعه هم جایگاهی ندارد. بنابراین درهیچ یک از اسناد برنامه و بودجه کشور، تدوین کنندگان بودجه هرگز از پایه نظری بحث خودشان صحبتی نمی‌کند، کما اینکه درباره ارائه تعریف شفاف و عملیاتی از مفاهیم کلیدی هم طفره می روند و درغیاب یک فهم روشمند نظری، ما به آشفتگی فکری روبرو می شویم.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم از این شرایط بیرون بیاییم و یک برنامه و بودجه ای داشته باشیم که ما را به سمت توسعه هدایت کند، آن  زمان است که ما می‌توانیم تقاضا کنیم که یک مطالعه جدی ملی صورت گیرد، درباره اینکه در این آشفتگی نظری، ما به سمت بازارگرایی حرکت کردیم. بصورتی که این بازار گرایی طی سه دهه گذشته در ایران حاکم بوده است.

این اقتصاددان افزود: هیچکدام ازافرادی که مسئولیت های جدی در این زمینه داشتند، الان مسئولیت نمی‌پذیرند و تمام آزموده هایی هم که بارها درمعرض آزمون قرار گرفته است و خطا بودن آن محرز شده است را دوباره ادامه می دهند. ولی با وجود این همچنان اگر گفته شود که این وضعیت کنونی اقتصادی ایران ومسائل توسعه میراث یک برخورد کاریکاتوری، ترجمه‌ای و مضحک به نام بازارگرایی در ایران شده است، کسی مسئولیتی در زمینه بر عهده نمی گیرد.

 مومنی به بحران مالی سال 2008 اشاره کرد و گفت: بسیاری ازمتفکران بزرگ کشورهای صنعتی که بازارگرا هم بودند در کتابها و مقلات خود دراین رابطه اعتراف کردند که ما درماندگی های بازار و مسئله تنظیم گری را دست کم گرفته بودیم و به مسائل سطح توسعه از نظر پایش و پیشبرد به شکل جدی توجه نداشتیم و با بحران روبرو شدیم. ولی نئوکلاسیک های وطنی در مقالات خود بحران را به مداخله دولت مربوط دانستند و آن بحرانها هیچ نسبتی با مناسبات بازار ندارد.

 مومنی ادامه داد: در مورد کشورهای در حال توسعه، یک تفکری را کارشناسان صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در سطح بین‌الملل آموزش دادند و به این طیف فکری گفتند که هر فاجعه ای در اثر اجرای بازارگرایی کاریکاتوری ایجاد شده، شما مسئولیت به عهده نگیرید. من در "کتاب اقتصاد ایران در دوره تعدیل ساختاری" اسم بردم از یکی از برجسته ترین کارشناس های بانک جهانی که یک تابلو بزرگی در اتاق خود نصب کرده بود و در آن خطاب به کارشناسان های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی گفته بود که اگر رهنمودهای بازار گرایانه شما در کشورهای درحال توسعه به فاجعه منجر شد و با واقعیتهای آن جوامع تناسبی نشان نداد، شما به هیچ وجه اشکال را متوجه آن رویکرد نظری نکنید و بگویید واقعیت‌های شما اشکال دارد که خودش را با تئوری منطبق نکرده است. متاسفانه این رویکرد در ایران دنبال می شود و کسانی که اصل مداخله دولت و برنامه‌ریزی را قبول ندارند و تقریباً در تمام برنامه‌ریزی‌های توسعه بعد از انقلاب، نقش تعیین کننده داشتند، زمانی که آثاراین شیرین کاری ها مشخص شده، مسئولیت آن را برعهده نگرفتند.

وی افزود: اگر مسئله در جایگاه و استانداردهای خود بررسی شود، مسئله فهم نظری بسیار تعیین کننده است. در روزهای اخیر معاون اول محترم رئیس جمهور اظهار شکوه خیلی شدید کرد، راجع به اینکه تعداد افرادی که در این ماجرای پیش فروش سکه اقدام به خرید کردند، ۶۵ هزار نفر بودند و با کمال شگفتی اظهار کردند این افراد کسانی بودند که به تعداد بسیار زیاد و چند هزار تایی سکه خریداری کردند و فردی را نام بردند که به تنهایی ۲۵ هزار سکه خریده است. اگر مسئولین می‌توانستند از منظر سطح توسعه درک درستی داشته باشند ،راجع به اینکه نابرابری های ناموجه چه بر سر این جامعه آورده است؛ آن وقت دیگر آنطور اظهار شگفتی نمی کردند.

مومنی با تاکید بر اینکه جامعه ما از کانال نابرابری‌های ناموجه هزینه های بسیاری می پردازد، گفت: گسترش و تعمیق فساد، وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج، مسلط شدن الگوی ستیز به جای همکاری در سطح اجتماعی، این موارد در سطح نظری، بخش های از پیامد های بی اعتنایی به توسعه عادلانه و برخورد سهل انگارانه در زمینه نابرابری های ناموجه است.

مومنی ادامه داد: دیدگاه «داگلاس نورث» برنده جایزه نوبل اقتصاد، در این رابطه این است که اگر اقتصادی بخواهد توان مقاومت خود رابالا ببرد، گام نخست این است که سازه های ذهنی خود را اصلاح کند. عنصر گوهری در مسئله افزایش توان مقاومت اقتصاد ملی، قدرت انعطاف برای نشان دادن واکنش های مساعد و به موقع در برابر تغییرات است. در ادامه داگلاس نورث این سوال را مطرح می‌کند که آیا با اندیشه‌های متصلب و جزم اندیش می توان انتظار داشت که اقتصاد قدرت انعطاف بالایی داشته باشد و پاسخ آن منفی است.

مومنی افزود: بنابراین اگر فرصتی برای گفتگوهای ملی جدی فراهم شود، به عنوان مثال راجع به مفهوم اقتصاد مقاومتی، درآنجا باید این بحث مطرح شود که اگر شما به دنبال اقتصاد مقاومتی بودید، باید دیدگاه های جزم اندیش و متصلب دینی وعلمی را با دیدگاه هایی که قادر به هم آوا شدن با پویایی های عصرشتاب تاریخ را دارند، جایگزینی می کردید.

مومنی تاکید کرد: راه ارتقای توان اقتصاد مقاومتی این است که در درجه اول به جای اینکه مسئولیت تبلیغ اسلام به دست مداحان کم اطلاعات باشد، اندیشه های آیت الله شهید دکتر بهشتی را ترویج کنید. به جای اینکه بازارگرایی افراطی را در ساحت علم و قاعده گذاری را محور قرار دهید که اساس آن بر جزم اندیشی و ایستایی است، بیایید اندیشه‌هایی را ترویج کنید که خودشان را می‌توانند با این پویایی ها وفق دهند.

منبع: روزنامه عصر اقتصاد


   


نظرات کاربران
سخنران : دکتر علیرضا گرشاسبی، دکتر فرشاد مومنی
زمان : 

پنج شنبه 31 فروردین 1403 ساعت 14 الی 16


مکان : 

موسسه مطالعات دین و اقتصاد 

https://www.skyroom.online/ch/moassesse/institute-of-religion-and-economic

دیدگاه های روز
نظرسنجی
تقسیم سازمان مدیریت و برنامه ریزی به 2 معاونت برنامه و بودجه و سازمان امور استخدامی: