علی رضا قلی در نشست اخیر موسسه مطالعات دین و اقتصاد مطرح کرد: نمی توان با بیدادگری دادگری کرد

2019/01/22

علی رضا‌قلی، پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و علوم‌سیاسی در نشست هفتگی موسسه دین و اقتصاد با موضوع «چرخه‌های شوم تاریخی و توسعه نیافتگی در ایران» گفت: اگر به این آگاهی نرسیم از که کجا آمده‌ایم؟ چه تغییراتی در این روند تاریخی رخ داده است؟ به کجا می‌رویم؟ و اگر عملکردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این روند تاریخی را درک نکنیم، نمی توانیم تصمیم بگیریم درآینده چه هدفی را دنبال کنیم. زمانی که مردم ایران شناختی از فرآیند و عملکرد تاریخ کشور نداشته باشند، در انتخاب هدف و مسیر رسیدن به آن دچار سردرگمی می شوند و در صورت انتخاب اشتباه نمی توانند آن را اصلاح کنند.

وی ادامه داد: در کتاب «چرا ملت‌های شکست می‌خورند»، نوشته «دارون عجم اوغلو و جیمز ای. رابینسون» شرایط کشورهایی مانند شوروی، چین، آفریقا جنوبی و گروه هایی که پس از مبارزه با استعمار در این کشورها به قدرت می رسند را بررسی می کنند و معتقدند این گروه ها در استعمار اقتصادی و سیاسی از دولت های قبلی خشن تر عمل می کنند. «کارل پوپر» در کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» به دو دلیل اخلاقی و تکنیکی با این حرکت های خشن اصلاحی مخالفت می کند و معتقد است از نظر اخلاقی ما نمی توانیم تضمین کنیم گروه هایی که برای مبارزه با استعمار دست به حرکت خشن اصلاحی می زنند چه زمانی موفق می شوند و این حرکت ها چه عواقبی دارد و اگر هم مشخص شود این حرکت ها زیان بار است، توان جلوگیری و پرداخت هزینه های آن را نداریم. دلیل تکنیکی مخالفت «کارل پوپر» با حرکت های اصلاحی خشن این است؛ کسی که ابزار اصلاح ندارد و نمی تواند آهسته دست به اصلاح بزند، توان تخریب کلی و نوسازی را ندارد.
نویسنده کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی»، گفت: هیچ وقت تصور نمی کردیم اگر انقلابی صورت بگیرد منابع ملی در اختیار دولت به این بدی اداره شود و ما نتوانیم هیچ کاری برای اصلاح آن انجام دهیم. دولت از گنج باد آورده ای مانند نفت بهره می برد که نحوه مدیریت آن به شدت ناکارآمد است. ما تنها فقط می توانیم در جلسات متعدد درباره این حرکت های مخرب اخطار دهیم. نوع ابزار رسیدن به هدف روی رفتار گروه تاثیر می گذارد به همین دلیل است که تاکید می کنم نباید با ابزار خشونت آمیز دست به اصلاح زد و باید نهادها و سازمان ها را آهسته  اصلاح کرد.
رضا قلی با بیان اینکه شاهنامه فردوسی تاریخ سیاسی ایران را بازگو می کند، گفت: شاهنامه کشته شدن پیروز، پادشاه ساسانی به این صورت نقل می کند « بکشتند پیروز را ناگهان/چنان شهریاری چراغ جهان/مبادا که باشند یک روز شاد/که هرگز نخیزد ز بیداد داد » زمانی که با ابزار خشونت آمیز هدفی را دنبال می کنید، در چرخه شومی خواهید افتاد و در نتیجه با بیداد گری نمی توان دادگری را ایجاد کرد. کسانی که دست اندرکاران تصمیمات هیجانی و تند در ایران بودند، از قدرت تحلیل مسائل سیاسی و اطلاعات کافی برخوردار نبودند.
وی بر لزوم گسترش فعالیت های تحلیلی تاریخی تاکید کرد و گفت: «آن کترین سواینفورد لمبتون» ( Ann Katherine Swynford Lambton ) پروفسور ایران‌شناس در دانشگاه لندن، مدتی وابسته مطبوعاتی سفارت بریتانیا در ایران و نیز از مأموران برجسته سازمان‌های اطلاعاتی بریتانیادر دهه‌های۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی در ایران بود که در کودتای۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش داشت، در جلد پنجم کتاب «تاریخ ایران پژوهش دانشگاه کمبریج» در مقاله خود با عنوان «ساختار درونی نظام سلجوقیان» بیان می کند: اگر می خواهید به این آگاهی برسید که ایرانیان چه واکنشی به مسائل و مشکلات قرن 20 خود نشان می دهند، باید تاریخ ایران را از زمان سلجوقیان به بعد مطالعه کنید. زیرا روش حاکمیتی در آن دوره شکل گرفت که تا آستانه مشروطه استمرار پیدا کرد.
این پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی با اشاره به اینکه  ورود  فردوسی، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق و تدوین کنندگان «شاهنامه ابومنصوری» به مساله سیاست و اقتصاد نزدیک به یک ورود عقلانی و علمی است، اظهار کرد: اگر این رویه تداوم مییافت علم اقتصاد و سیاست در ایران می توانست پابگیرد و وارداتی نباشد. شاهنامه فردوسی با طرح یک سوال کاملا علمی آغاز و در ادامه با به آن پاسخ
می دهد که آن حکومت های خوب و قدرتمند چرا فروریخت همچنین شاهنامه فردوسی نقاط ضعف و قوت حکومت ها و عوامل به قدرت رسیدن و شکست آنها را بیان می کند.
رضاقلی در ادامه به بخش های از شاهنامه فردوسی که چگونگی شکست حکومت ها را بیان می کند، اشاره کرد: « بپرسیدشان از کیان جهان / وزان نامداران فرخ مهان / که گیتی به آغاز چون داشتند / که ایدون به ما خوار بگذاشتند / چه گونه سرآمد به نیک اختری / برایشان همه روز کند آوری » شاهنامه این سوال را مطرح می کند که چگونه شد آن حکومت های استوار فروریخت و فردوسی در کل شاهنامه پاسخ آن را می دهد.
این استاد دانشگاه افزود: اما طرح این سوال بعد از اسلام قالب دینی و الهیاتی به خود می گیرد و از حالت علمی که سوال برانگیز باشد خارج می شود و تئوریسین های آن، فقهای بزرگی مانند «ابوالحسن ماوردی» که کتاب «الاحکام السلطانیه» را نوشته است، بوده اند. این ماجرا چندان ادامه نداشت و حکومت های مانند سلجوقیان به زور روی کار آمدند که به ظاهر مسلمان بودند ولی با آن تئوری الهیاتی و دینی سازگاری نداشتند. تئوریسین هایی مانند «خواجه نظام‌الملک» و «امام محمد غزالی» در یک دروه کوتاهی سعی کردند حکومت را با شکل شریعت همخوانی کنند.
رضاقلی اظهار کرد: فردوسی در یک فضای متفاوت به دنبال بستر سازی برای ایجاد حکومتی مانند ساسانیان بود و برای رسیدن به این هدف طرح سوال می کرد و به دنبال پاسخ بود که چگونه می توان حکومت را سامان داد، اما در دوره سلجوقیان حکومت در رأس قدرت بود و حاکمان می خواستند روش اداره حکومت را با شکل شریعت همخوان کنند. تئوریسین ها یک بحث شرعی را شروع و سیاست را در قالب شرع طرح ریزی می کنند و این روش تا آستانه مشروطه همچنان ادامه پیدا می کند.
وی ادامه داد: در دوران مشروطه روش طرح ریزی سیاست در قالب شرع اصلاح و به نظریه و روش فردوسی از لحاظ قوانین و عرفی شدن، نزدیک می شود و تمام دوران پهلوی را در برمی گیرد تا آهسته ایران به سمتی حرکت کند که مسائل را عرفی و عقلانی بررسی و حل و فصل کند. در ادامه این روند روحانیون، مبارزان مسلح و تحصیل کردگان مسلمان مانند بازرگان، مسائل حکومت را شرعی کردند و به آن زمینه تاریخی که از دوران سلجوقیان شکل گرفت بازگرداندند.
وی تاکید کرد: این که می گویند تاریخ را بدانید و به این آگاهی برسید که وارث چه کسانی هستیم و چگونه این سیر تاریخی طی شده است و هدف در آینده چیست، در این مورد موضوعیت پیدا می کند که اگر نظریه های اداره حکومت را تغییر دهیم، می خواهیم چه نظریه ای جایگزین شود و چه مسیری را طی کند. اگر اجرای آن هزینه داشت و مورد تایید نبود، چگونه آن را اصلاح یا بازگردانیم، مگر مردم همیشه می توانند هزینه های آن را پرداخت کنند. در خصوص هزینه نبود اصلاح نظریه حکومت داری به پنج  برابر شدن نقدینگی که نوعی مصادره اموال مردم است، اشاره می کنم. این امر در طول تاریخ هم تداوم داشته و یکی از منابع درآمد دولت ها بوده است که در کتاب «راحةالصدور» می توان نمونه های آن را مشاهده کرد.
این پژوهشگر حوزه جامعه‌شناسی و علوم سیاسی‌ ادامه داد: در ادامه روند تاریخی اصلاح تئوری اداره حکومت، مذهب رکن اصلی حکومت و موقوم جامعه، شریعت شد. زمانی که شریعت رکن اصلی حکومت باشد ورود مردم در نحوه اداره حکومت دچار معضل بزرگ می شود، اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سعی شده که در نحوه اداره حاکمیت، شریعت و مردم حضور داشته باشند. حال این سوال مطرح است که حکومت و جامعه خوب، حکومت و جامعه دینی است یا اینکه جامعه و حکومتی دیندار خوب است؟ علم به شما می گوید باید مناسبات اجتماعی را طوری تعریف و اجرا کنید که فرصت طلبی در آن کمتر باشد. تا جامعه قانونمند و مطابق با قوانین اصلاح نشود، جامعه خوبی نخواهیم داشت. کشورهایی سالم سازی حکومت و جامعه را اجرایی کردند که از طریق علم و تجربه به آن رسیدند و این هیج منافاتی با دینداری ندارد.
این استاد دانشگاه به قسمت دیگر از شاهنامه فردوسی اشاره کرد که بیان می کند:«بدان شهرشد شهریار بزرگ / که از میش کوته کند چنگ گرگ / به فر جهاندار کسری سپهر/ دگرگونه‌تر شد به کین و به مهر/ به شهری کجا برگذشتی سپاه / نیازارد زان کشتمندی به راه / نجستی کسی ازکسی نان وآب / بره ‌بر بیاراستی جای خواب» «جهان چون بهشتی شد آراسته / ز داد و ز خوبی پر از خواسته / نشستند شاهان ز آویختن / به هر جای بیداد و خون ریختن / جهان پرشد از فره ایزدی / ببستند گفتی دو دست از بدی» در شاهنامه فردوسی به تکرار با این مساله برخورد خواهیدکرد که اول در حکومت امنیت، نظام و قانون برقرار می کنند، مالیات ها به خزانه باز می گردد، دیوانیان با دقت منابع حکومت را هزینه می کنند و زمانی که اقتصاد رشد کرد، فرهنگ هم به دنبال آن شکوفا می شود. به عنوان مثال ایرانیان زمان ساسانی زبان خارجی را برای تجارت با کشورهای دیگر می آموختند، اما در زمان سلجوقیان بی نظمی فراگیر بود؛ حکومت توان اخذ مالیات را نداشت و آبادانی از کشور رخت بربست.
وی گفت: اگر حکومت متکی به ایدئولوژِی و مهین پرستی باشد به شرطی که این دو پایدار باشند کارآمد هستند، اگر در عمل با مشکلاتی روبه رو شود به طور طبیعی مردم از قوانین حکومت پیروی نمی کنند که هزینه های زیادی برای حکومت و مردم خواهد داشت. در دوران سلجوقیان و ایلات حس میهن پرستی به شدت در میان مردم کاهش پیدا کرد و در ادامه مشروعیت نظام هم از بین رفت، اما در شاهنامه فردوسی بیش از هزار بار بر میهن پرستی تاکید شده است.
رضاقلی با بیان اینکه زمانی که ورود نظامیان به عرصه اقتصاد و سیاست صورت می گیرد تخصیص منابع رقابتی، صوری و رانتی می شود، گفت: در دوره سلجوقیان ورود لشکریان به سیاست، رانت حاکمان و دیوانیان، جنگ های طولانی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی آن باعث فقر شد، نادانی و جهالت حاکمان مشکلات زیادی را برای حکومت ایجاد کرد. متاسفانه این مشکلات در طول تاریخ بسیار تکرار شده است و ایران امروز هم باید به این مشکلات توجه کافی داشته باشد.
وی ادامه داد: داگلاس نورث معتقد است لازمه تحول درک درست از فرآیند تحول است و برای شناخت فرآیند تحول باید تاریخ را شناخت. مورد مهمی که در این رابطه وجود دارد این است که آیا گروه های پرنفوذ و قدرتمند اجازه می دهند کسانی که توسعه را فهمیده اند، تصمیم گیری کنند.
وی در پایان گفت: به راحتی می توان از تاریخ آموخت و تصمیم های درست گرفت، همان طور که در شعر فردوسی ذکر شده است « که هرگز نخیزد ز بیداد داد »
منبع: روزنامه عصر اقتصاد


   


نظرات کاربران
سخنران : دکتر علیرضا گرشاسبی، دکتر فرشاد مومنی
زمان : 

پنج شنبه 31 فروردین 1403 ساعت 14 الی 16


مکان : 

موسسه مطالعات دین و اقتصاد 

https://www.skyroom.online/ch/moassesse/institute-of-religion-and-economic

دیدگاه های روز
نظرسنجی
تقسیم سازمان مدیریت و برنامه ریزی به 2 معاونت برنامه و بودجه و سازمان امور استخدامی: