چکیده: در جهان امروز برای آنکه کشورهای توسعهنیافته یا در حال توسعه بتوانند به سمت توسعهیافتگی حرکت کنند باید به حکومتهایی مجهز شوند که بتوانند به پشتوانه «ساختار تفکر»ی توسعهگرا که هسته درونی آن یعنی نظام باورهایش مبتنی بر «حاکمیت قانون» و «قانون خوب» است از «حقوق مالکیت» و «حقوق قراردادها» محافظت نمایند. از این رو مسئله مطالعه پیش رو این است که چگونه حکومتها میتوانند به چنین نظامباور و ساختار تفکری دست پیدا کنند. هدف اصلی از این تحقیق در برجسته کردن اهمیت و نقش «ساختار تفکر» به عنوان یک عامل بنیادین در گذار از یک نظم دسترسی بسته به نظمی با دسترسی باز است که جوامع توسعهیافته اغلب بر مبنای آن شکل گرفتهاند. روش مد نظر با تکیه بر نظریات نهادگرایی، تحلیلی-تاریخی و در چارچوب آراء داگلاس.سی.نورث و هرناندو دسوتو است. بررسیها نشان میدهد برای مجهز شدن به چنین ساختار تفکری حکومتها ابتدا باید به سطحی از فهم و ادراک برسند که برمبنای آن امتیازها را به قانون بدل کنند و به این شکل «حاکمیت قانون» را ایجاد نمایند و سپس با در نظر گرفتن «نظم خارج از قانون» و حرکت به سمت آن از طریق طی سه مرحله سادهسازی، تمرکززدایی و مقررات زدایی بخش غیررسمی را در بخش رسمی ادغام نمایند و از این مجرا به «خلق قانون خوب» مبادرت ورزند.
کلیدواژهها:نظم دسترسی باز، نظم دسترسی محدود، ساختار تفکر، حاکمیت قانون، قانون خوب، نورث، دسوتو.
طبقهبندی JEL: B15، B25، D83.